جدول جو
جدول جو

معنی دریک دریک - جستجوی لغت در جدول جو

دریک دریک
(دِ دِ)
حکایت آواز صوت لرزش اعضاء و بهم خوردن استخوانهای بدن. نام آواز بهم خوردن استخوانهای تن در تب لرز. (یادداشت مرحوم دهخدا). دریک و دریک
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کلمه ای است که در خواندن مرغان خانگی استعمال کنند، (ناظم الاطباء)، حکایت صوت به هم خوردن دندانها یا تصور بهم خوردن استخوانهای بدن از سرما
لغت نامه دهخدا
پرش و جنبش ناخواسته ی پلک، پرش نبض در قسمتی از بدن، کم کمک
فرهنگ گویش مازندرانی
قطره قطره، کم کم
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای سوختن نرمه ی هیزم و سرشاخه های خشک درخت، صدای گردو
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای پرندگان کوچک مانند: گنجشک
فرهنگ گویش مازندرانی